برخوردارى از امنيت غذايى و غذاى سالم و كافى ابتدايىترين حق از حقوق هر انسانى است كه متاسفانه در جهان امروز بسيارى از آن بىبهرهاند. با توجه به اينكه بر دامنه اين بحران در دهههاى پيش رو افزوده خواهد شد، در اين مقاله سعى شده است تا نگاه قرآن كريم به مفهوم امنيت غذايى مورد واكاوى قرار گيرد. براى نيل به اين هدف ابتدا، تعريف” امنيت غذايى” در مجامع معتبر علمى غرب آورده شده است و سپس با بررسى آيات قرآنى مرتبط با مفاهيم تغذيه و كشاورزى تلاش گرديده استتا تعريفى براساس آيات قرآن براى آن ارائه گردد. تعريف قرآنى ارائه شده در اين مقاله از اين قرار است”:
توليد آگاهانه و مدبرانه انواع غذاهاى طيب و حلال در جامعه اسلامى بدون وابستگى به غير مسلمانان و توزيع عادلانه آن به طورى كه تمام افراد جامعه، دسترسى دائم به غذا داشته و از تأمين آن در آينده نيز مطمئن باشند و از آن بدون اسراف مصرف كنند”.
شايد بتوان اين تعريف را به نظام اقتصادى نيز تعميم داد با اين بيان كه نظام اقتصاد اسلامى بر مبناى توليد مدبرانه، توزيع عادلانه و مصرف بدون اسراف بنيان نهاده شده است.
قرآن كريم آخرين كتاب آسمانى و معجزه جاودان خاتم النبيين در بردارنده هر خرد و كلانى است و هماره فانوس نجات جويندگان حقيقت و مشعل هدايت پويندگان صراط مستقيم بوده است. اگرچه تمدن اسلامى در قرون سوم تا نهم هجرى به مدد اين نور الهى از رشد و بالندگى خاص برخوردار شد اما متاسفانه به علت افساد طاغوتهاى زمانه رو به افول نهاد.
تاريخ نشان مىدهد كه با ظهور رنسانس در قرون 14 و 15 ميلادى هنگامى كه اروپا تلاش خود را براى نجات از يوغ خرافات كليساى منحرف آغاز كرد. بذر علوم جديد نيز كاشته شد. اين علوم براساس تجربه و مشاهده عينى از پديدههاى محسوس بنيان نهاده شده اند، داراى ساختارى نسبى و متكثر و گاه متناقض هستند و هدفى جز افزايش منافع مادى انسان اومانيست ندارند. شايد از همين روست كه علىرغم داعيه جهانشمولى ليبراليسم مبتنى بر پيشرفتهاى بسيار در فناورى و علوم جديد، تمدن غرب هنوز از پاسخگويى به برخى از ابتدايىترين نيازهاى بشر درمانده است كه بىشك يكى از مهمترين آنها ايجاد امنيت غذايى است.
در اين مقاله ابتدا تعريف موجود از امنيت غذايى در محافل علمى غرب بيان گرديده و سپس با استفاده از آيات شريفه مرتبط با اين مفهوم تلاش شده است تا تعريفى قرآنى براى آن ارائه گردد. البته منظور اين نيست كه ما فى المثل در پى كشف فرمولهاى شيميايى در قرآن باشيم بلكه قرآن كريم كتاب هدايت است و يگانه راه توحيد را بر مردمان تمام دورانها نمايان مىسازد. اميد است كه ما مسلمانان خود را بازشناسيم و با اتكال به خداوند متعال و اتكا به دو گنجينه بىپايان و جداىناپذير قرآن و اهل بيت عليهم السّلام به اهداف عالى اسلام عزيز در رسيدن به علم حقيقى توحيد مدار نائل آييم.
1- تعريف امنيت غذايى از سوى بانك جهانى وF .A .O
تاكنون تعاريف مختلفى از امنيت غذايى توسط افراد و نهادهاى گوناگون ارائه شده است اما مقبولترين تعريف كه بيش از همه مورد رجوع قرار گرفته، تعريفى است كه بانك جهانى در سال 1986 ارائه كرد.
” Access by all people at all time to enough food for an active and healthy life”
(دسترسى همه مردم در همه زمانها به غذاهاى كافى جهت زندگى سالم و فعال)
اين تعريف لزوم دسترسى تمام مردم به غذاى كافى جهت داشتن زندگى سالم و فعال را متذكر مىشود. و ناظر بر 4 محور اصلى مىباشد كه هريك شاخصى براى ارزيابى وجود يا عدم وجود امنيت غذايى در يك ناحيه يا جامعه معين در نظر گرفته مىشود. در سال هاى اخير نيز بيشتر تحقيقات درباره امنيت غذايى بر همين 4 محور متمركز بوده است.
1- 1- فراهم بودن غذا:(Availability)
در طول تاريخ همواره منازعات بسيارى بين انسانها براى در دست گرفتن منابع مكفى غذايى درگرفته است، نوآورى در عرصه علم و فنآورى نيز گرچه باعث افزايش اين منابع گشته اما متأسفانه به حفظ پايدارى اين منابع كمتر توجه شده است.
1- 2 دسترسى به غذا:(Axxessilability)
يك محور از امنيت غذايى، دسترسى يكسان به غذا توسط انسانها است. عدم تساوى در جوامع منجر به معضلات بزرگى گشته است و هدف بيشتر كمكهاى غذايى نيز در وهله اول غلبه بر اين وضع نامساعد اجتماعى بوده كه البته موفقيت بسيار محدودى نصيب اين تلاشها شده است.
1- 3- مطلوبيت غذا:(Adequacy)
امنيت غذايى مستلزم آن است كه ميزان مناسب از غذا در دسترس همگان باشد تا سلامت انسان و پايدارى در توليد، توزيع و مصرف تضمين شود.
1- 4- پايدارى:(Sustainability)
يك نظام غذايى پايدار بايستى با توجه به حفظ قابليت نسلهاى آينده جهت برآوردن نيازهاىشان تنظيم گردد.(F .A .O ,2002)
2- بحث و بررسى آيات مرتبط با مفهوم امنيت غذايى
2- 1- شباهت نعمات دنيوى و بهشتى براى مومنان
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ
آيه 25 از سوره مباركه بقره سرنوشت مومنان را بيان مىكند و نخست مىگويد:” به آنها كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند بشارت ده كه براى آنها باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است”.
مىدانيم كه باغهاى فاقد آب دائم، بايستى آب مورد نياز خود را گهگاه از خارج وارد كنند در نتيجه طراوت زيادى نخواهند داشت و طراوت از آن باغى است كه هميشه آب در اختيار دارد. آبهايى كه متعلق به خود آن است و قطع نمىشود، خشكسالى و نقصان آب آن را تهديد نمىكند و چنين است باغهاى بهشت سپس ضمن اشاره به ميوههاى گوناگون اين باغها مىگويد:” هر زمان از اين باغها ميوهاى به آنها داده شود.”” مىگويند اين همان است كه پيش از اين نيز به ما داده شده بود.” مفسران بر اين جمله تفاسير مختلفى ذكر كردهاند اما يك نظر بر آن است كه مومنان هنگامى كه ميوههاى بهشتى را مىبينند آن را مشابه ميوههاى دنيا مىيابند و خاطره نعمات دنيوى بر آنها زنده مىشود. و البته هيچ مانعى ندارد كه جمله مذكور اشاره به اين مفهوم باشد چراكه الفاظ قرآن گاه داراى چندين معنى هستند (تفسير نمونه)
از اين آيه چنين مىتوان نتيجه گرفت كه جامعه اسلامى مىتواند به گونهاى ساخته شود كه به بهشت موعود شباهت داشته باشد. چراكه خداوند نعمات خود را براى مومنين در دنيا و آخرت مشابه هم آفريده است (نظر نويسنده).
2- 2- دسترسى دائم به غذا
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ
آيه 35 از سوره مباركه رعد” وصف بهشتى كه به متقين وعده داده شده اين است كه از زير درختان آن نهرها جارى است، ميوه و سايهاش هميشگى است اين فرجام پرهيزگاران است اما فرجام كافران آتش دوزخ است.” در اين آيه عبارت” أُكُلُها دائِمٌ” وجود دارد يعنى” خوردنىهايى كه هميشه وجود دارد.”
چنانكه قبلا در آيه 25 بقره بيان شد، بين دنيا و آخرت براى مومنان شباهت وجود دارد و مومنان زمانى كه نعمات بهشتى را مىبينند به ياد نعمات دنيوى مىافتند و اينگونه نتيجه گيرى كرديم كه جامعه اسلامى و نعمات آن به بهشت و نعماتش شبيه مىباشد. در صورتى كه اين دو فرض را در كنار هم قرار دهيم مىتوان چنين استنباط كرد كه در جامعه اسلامى دسترسى به خوراك و مواد غذايى بايستى هميشگى بوده و غذا به طور دائم در دسترس مسلمانان باشد (نظر نويسنده).
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (112) وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (113) فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
در آيات 112، 113 و 114 سوره مباركه النحل خداوند نخست مىفرمايد براى آنها كه ناسپاسى نعمت مىكنند مثلى زده، منطقه آبادى (قَرْيَةً) كه در نهايت امن و آرام بود (آمِنَةً) اين آبادانى آنچنان امن و امان بود كه ساكنانش با اطمينان در آن زندگى كرده و هرگز دچار كمبود و به تبع آن مهاجرت نمىشدند (مُطْمَئِنَّةً) و اين قريه آمنه و مطمئنه به گونه اى بود كه روزى مورد نياز مردمش به طور وافر از هر مكانى به سوى آنها مىآمد. اما سرانجام اين مردم كفران نعمت خدا كردند و خداوند لباس گرسنگى و ترس بر آنها پوشانيد (جوع و خوف) و دچار عذاب الهى شدند سپس خداوند از ما مىخواهد با مشاهده چنين نمونههايى در راه غافلان و ظالمان گام نگذاريم” شما از آنچه خدا روزيتان كرده حلال و پاكيزه بخوريد و شكر او را بجاى آريد اگر او را بپرستيد” در اينكه اين قريه مكه بوده يا سرزمين سبا در يمن و يا اين واقعه در تاريخ بنى اسرائيل اتفاق افتاده بين مفسران اختلاف است اما بههرحال از آنجا كه تاريخ مناطق بسيارى را به ياد دارد كه گرفتار چنين سرنوشتى شدهاند، مشكل مهمى در تفسير اين آيه باقى نمىماند (تفسير نمونه). در آيات فوق براى اين منطقه آباد و پربركت 3 ويژگى با خاصيت على و معلولى ذكر شده است. 1) امنيت جامعه 2) اطمينان اجتماعى از آينده پيش رو 3) بهرهمندى از مواهب اقتصادى. البته مشهود است كه اگر در جامعهاى امنيت نباشد اطمينانى نيز به زندگى وجود نخواهد داشت تا توسعه اقتصادى حاصل شود.
خلاصه اينكه در جامعه اسلامى نعمات 3 گانه دنيوى شامل: امنيت، اطمينان اجتماعى و بهرهمندى از مواهب دنيوى كه قطعا رزق حلال و طيب از مهمترين آنهاست بايستى مهيا باشد تا بتوان به نعمت بزرگتر و تكميلكننده آنها يعنى شريعت و عمل به آن دست يافت (نظر نويسنده)
2- 3- اطمينان از دستيابى به غذا
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
در آيه 126 سوره بقره حضرت ابراهيم دو درخواست از خدا دارد، قرآن مىگويد” به خاطر بياوريد هنگامى كه ابراهيم عرض كرد پروردگارا اين سرزمين را، شهر امن (مكه) قرار ده” و با توجه به آيه پيش از آن دعاى ابراهيم عليه السّلام به اجابت رسيد و خداوند امنيتى از نظر ظاهر و باطن به آن بخشيد. دومين تقاضاى ابراهيم اين است كه اهل اين سرزمين را- آنها كه به خدا و روز جزا ايمان آوردهاند- از ثمرات گوناگون روزى بخش. در اينكه منظور از ثمرات چيست؟ مفسران نظرات گوناگون دارند ولى ظاهرا ثمرات يك معنى وسيع دارد كه هرگونه نعمت مادى اعم از مواد غذايى، ميوهها و حتى نعمات معنوى را نيز شامل مىشود (تفسير نمونه).
جالب آنكه ابراهيم نخست تقاضاى امنيت و سپس درخواست مواهب اقتصادى مىكند اين خود اشارهاى است به اين حقيقت كه امنيت و اقتصاد در يك جامعه با هم ارتباط تنگاتنگ داشته و شايد لازم و ملزوم هم باشند (نظر نويسنده). اين نكته نيز قابل توجه است كه حضرت ابراهيم اين درخواست را تنها براى اهل ايمان مىكند و اين مطلب، وجود امنيت غذايى و دسترسى بىدغدغه و توأم با احساس امنيت روانى به غذا را لازمه جامعه اسلامى مىداند. در ادامه آيه نيز خبر از بهره كم كفار از مواهب الهى داده شده كه مىتواند در آسيبشناسى كشاورزى و عدم امنيت غذايى، قحطى و گرسنگى در جوامع مورد توجه قرار گيرد (نظر نويسنده).
2- 4- روزيهاى پاك (طيبات رزق)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ[2]
از آنجا كه قرآن در مورد انحرافات ريشهدار از روش تاكيد و تكرار استفاده مىكند و در اين آيات به مساله تحريم بىدليل پارهاى از غذاهاى حلال و سالم در عصر جاهليت اشاره كرده منته روى سخن را به مومنان كرده مىفرمايد:” اى افرادى كه ايمان آوردهايد از نعمات پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد و شكر او را به جاى آورده و او را بپرستيد”. تكيه روى كلمه طيب همگان را متوجه اين دستور اسلامى مىسازد كه از غذاهاى ناپاك چون گوشت مردار، درندگان، حشرات و مسكرات بپرهيزند.
در آيات بسيار ديگرى خداوند از مردم خواسته كه از روزيهاى پاك بخورند از جمله در آيه 168 سوره مباركه بقره
يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
مىفرمايد:” اى مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.” (تفسير نمونه)
قابل توجه اينكه خطابهايى كه در قرآن مربوط به استفاده از غذاهاست كم نيست و معمولا با دو قيد حلال و طيب همراه است، حلال چيزى است كه ممنوعيتى نداشته باشد و طيب به چيزهاى پاكيزه گفته مىشود كه موافق طبع سالم انسانى است نقطه مقابل خبيث كه طبع آدمى از آن متنفر است (تفسير نمونه)
[2-] 5- بهرهمندى از انواع غذا و محصولات كشاورزى
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
در آيه 37 سوره مباركه ابراهيم، حضرت ابراهيم عليه السّلام پس از ساكن كردن فرزندانش در سرزمين مكه براى آنها از پيشگاه خداوند متعال چنين مىخواهد” … وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ” يعنى” به انواع ثمرات روزيشان ده شايد كه شكر گذارند” (تفسير نمونه).
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
در آيات 10 و 11 از سوره مباركه نحل، خداوند ابتدا مىفرمايد: او كسى است كه از آسمان آبى فروفرستاد، آبى حياتبخش، زلال و خالى از هرگونه آلودگى كه شما از آن مىنوشيد و نيز گياهان و درختانى از آن به وجود مىآيد كه حيوانات خود را در آن چرا مىدهيد. سپس اين مساله را اينگونه ادامه مىدهد به وسيله آب باران براى شما زراعت مىروياند و نيز زيتون و نخل و انگور را و خلاصه از تمام ميوهها” من كل ثمرات”، در اينجا زرع هرگونه زراعتى را شامل مىشود، زيتون هم نام آن درخت مخصوص است و هم ميوه آن، نخيل هم به معناى مفرد و هم به معناى جمع استعمال مىشود اعناب جمع عنبه به معنى انگور است (تفسير نمونه).
مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ
در آيه 27 از سوره مباركه فاطر نخست مىگويد” آيا نديدهاى خداوند از آسمان آبى نازل كرد و به وسيله آن ميوهها به وجود آوردهايم با الوان مختلف” شروع اين جمله با استفهام تقريرى ضمن تحريك حس كنجكاوى انسانها اشاره به وضوح و بديهى بودن مطلب است كه هركس بنگرد واقعيت را مىبيند.” الوان” ممكن است به معنى رنگهاى ظاهرى ميوهها باشد و ممكن است كنايه از تفاوت در انواع طعم، ساختار و يا خواص گوناگون آنها باشد (تفسير نمونه).
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ
– آيه 15 از سوره مباركه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، پنجمين موهبتى را كه براى اهل بهشت نام مىبرد وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ و براى آنها در بهشت از تمام انواع ميوه موجود است (تفسير نمونه).
جمله … كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ …* در آيات 57 بقره، 172 بقره، 160 اعراف، 81 طه تكرار شده است” از خوراكىهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد.”.
خلاصه اينكه خداوند در اين آيات شريفه لزوم استفاده انسان از انواع غذاها، ميوه جات، زراعتها و تنوع تغذيه را متذكر مىشود (نظر نويسنده)
امروزه ثابت شده كه بدن انسان براى رشد، حيات و كسب انرژى داراى نيازهاى چند گانهاى است كه اين مواد در گروههاى مختلف پروتئينها، كربوهيدراتها، ليپيدها و ويتامينها و املاح معدنى قرار مىگيرند و تنها با تغذيه متنوع و متعادل از انواع خوراك اين نياز برآورده مىشود (نظر نويسنده)
[2-] 6- امنيت غذايى تابعى از توسعه كشاورزى
در آيات 22 تا 29 از سوره مباركه دخان خداوند داستان فرعون و غرق شدنش را بيان مىكند ولى در آيات 25، 26، 27 در رابطه با توسعه كشاورزى نكاتى وجود دارد.
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (25) وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (26) وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ (27)
25 (چه بسيار باغات و چشمهسارهايى كه از خود برجاى گذاشتند) 26 (و زراعتها و قصرهاى باشكوه) 27 (و نعمات ديگر كه در آن متنعم بودند)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
آيه 9 سوره مباركه روم هشدارى است به دنياپرستان، در واقع قرآن كريم اشاره به اقوامى مىكند كه نسبت به مشركان معاصر پيامبر برترى چشمگيرى از نظر قدرت و نيروى مالى داشتند و سرنوشت دردناك آنها را درس عبرتى براى اينها قرار مىدهد عبارت” اثار و الارض” در لغت به معنى” شخم زدن زمين است” ولى مفهوم وسيعى دارد و تمام امورى كه مقدّمه عمران و آبادانى توسعه نظير عمليات كشاورزى براى زراعت و درختكارى و احداث قنوات تاسيسات و امكانات را شامل مىشود (تفسير نمونه).
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً
در آيه 12 از سوره نوح خداوند يكى از پاداشهاى ايمان آوردن به خدا را متنعم شمردن از توسعه كشاورزى ذكر مىكند” … و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار دهد”.
در واقع اين داستان حضرت نوح است كه ايشان خطاب به قوم لجوج و سركش اينبار روى بشارت و تشويق تكيه مىكند و به آنها وعده مؤكد مىدهد كه اگر از شرك و گناه توبه كنند خدا درهاى رحمت را از هر سو بر آنها مىگشايد. اما نعمات دنيا نظير باغهاى پر بركت و نهرهاى پرآب طبق گواهى قرآن براى ايمان آورندگان موجب آبادى دنيا و آخرت است در بعضى از روايات آمده كه وقتى اين قوم لجوج از قبول دعوت نوح سرباز زدند خشكسالى و قحطى و ساير بلايا آنها را فراگرفت (تفسير نمونه).
از اين آيات مىتوان چنين برداشت كرد كه توسعه اقتصادى و افزايش توان توليد، خصوصا توليدات كشاورزى نشانگر و شاخصه پيشرفت يك جامعه بوده اما چنين جامعهاى در صورتى رستگار مىشود كه تسليم حق بوده و برنامه الهى كه توسط پيامبرانش آمده را (وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ*) گردن نهاده در غير اين صورت دچار خشم الهى خواهند شد.
خلاصه اينكه توسعه مادى و اقتصادى و توسعه فرهنگ دينى در يك جامعه توحيدى بهمنزله دو بال پروازند كه هريك مكمل ديگرى است (نظر نويسنده)
[2-] 7- توليد مدبرانه و آگاهانه
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
در آيه شريفه 35 از سوره مباركه يس خداوند مىگويد” تا از ثمرات آن و دسترنج خويش بخورند. چرا سپاس نمىگويند”، همانطور كه ملاحظه مىشود شرط تنعم از نعمت تغذيه در اين آيه كار و تلاش براى توليد آن ذكر شده است (نظر نويسنده).
ولى اينكه اين توليد داراى چه خصوصياتى باشد در آيات بسيارى به آن پرداخته شده از جمله در آيات:
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
در آيه 4 رعد، خداوند پس از ذكر زمينهاى كشاورزى و انواع باغات و محصولات و تفاوت آنها مىگويد” هر آينه در اينها براى خردمندان عبرتهاست”
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
در آيه 11 نحل، خداوند كشتزارها، نخلستانها تاكستانها و هر نوع ميوه را مايه عبرت براى افراد انديشمند دانسته است.
از دو آيه فوق مىتوان چنين استنباط كرد كه توليد غذا بايستى با عقل معاش، نگاه و دانش تجربى صورت پذيرد (نظر نويسنده).
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ
آيه 47 سوره مباركه يوسف، برنامه و مديريت حضرت يوسف عليه السّلام در جلوگيرى از قحطى مصر را متذكر مىشود” هفت سال پياپى بكاريد و هرچه مىدرويد، جز اندكى كه مىخوريد با خوشه انبار كنيد”.
در اين آيه مىتوان لزوم نگاه كلان به امنيت غذايى در جامعه، برنامهريزى و مديريت منابع غذايى را درك كرد. قطعا توليدى ثمربخش خواهد بود كه براساس برنامهريزى زمانبندى شده و محاسبات مديريتى باشد (نظر نويسنده)
2- 8- عدم وابستگى به غير مسلمانان در تأمين غذا
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا
آيه معروف نفى سبيل در سوره مباركه نساء 141 وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا آيا هدف از اين جمله تنها عدم تفوق كفار از نظر منطق بر افراد باايمان است و يا پيروزىهاى نظامى، فرهنگى، سياسى و مانند آن را نيز شامل مىشود؟ از آنجا كه كلمه سبيل به اصطلاح از قبيل نكره در سياق نفى است و معنى عموم را مىرساند از آيه استفاده مىشود كه كافران نه تنها از نظر منطق بلكه از نظر نظامى، سياسى، فرهنگى و اقتصادى و در كل از هيچ نظر بر مومنان چيره نخواهند شد (تفسير نمونه).
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ
آيه شريفه 61 از سوره مباركه بقره” و نيز بخاطر بياوريد زمانى را كه گفتيد: اى موسى هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا، اكتفا كنيم از خداى خود بخواه كه از آنچه از زمين مىرويد از سبزيجات، خيار، عدس، پياز براى ما بروياند، موسى گفت آيا غذاى پستتر انتخاب مىنماييد (اكنون كه چنين است از بيابان) وارد مصر (شهر) شويد زيرا هرچه خواستيد در آنجا هست. خداوند مهر ذلت و نياز بر پيشانى آنها زد و مجددا گرفتار غضب پروردگار شدند. چراكه آنها نسبت به آيات الهى كفر ورزيدند و پيامبران را به ناحق مىكشتند اينها به خاطر آن بود كه گناهكار، سركش و متجاوز بودند”.
يكى از تفاسيرى كه بر اين آيه وجود دارد اين است كه اگر از غذاهاى غير متنوعى در اين بيابان بهره مىگيريد در عوض ايمان داريد و آزاد و مستقل هستيد اگر نمىخواهيد بازگرديد و باز هم اسير فرعونيان شويد تا از باقيمانده سفره آنها و از غذاهاى پرتجمل و وسوسهانگيزشان بهره بريد، شما به دنبال شكم و خورد و خوراكيد هيچ نمىانديشيد كه آن روز برده و اسير بوديد و امروز آزاد و سربلند هستيد (تفسير نمونه)
در دنياى امروز كه استعمارگران غربى در دنباله فرعونيان تاريخ قرار گرفته و وارث آنها گشتهاند همواره سعى كردهاند نفوذ استثمارى خود را بر ساير ملل بالاخص كشورهاى اسلامى با تزوير و ترفند محقق سازند و از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه جامعه اسلامى نبايستى در هيچ مرحلهاى براى تامين غذاى خود به كفار وابستگى داشته باشد. چه اين وابستگى در تامين منابع غذايى و يا در قالب فرهنگ تغذيه باشد (نظر نويسنده)
[2- 9] امنيت غذايى زمينهساز فرهنگ دينى
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ (3) الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
در آيه 4 از سوره مباركه قريش، خداوند در مورد قبيله قريش فرموده كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ناامنى رهايى بخشيد در حالى كه در آيه 3 از اين سوره علت بخشيدن اين نعمات را ايجاد زمينه براى عبادت خدا ذكر كرده است، باز هم در اين سوره مباركه مىبينيم كه امنيت غذايى به علاوه امنيت اجتماعى زمينهساز فرهنگ دينى در جامعه توحيدى مىباشد (نظر نويسنده)
[2- 10] 9- توزيع عادلانه غذا در جامعه اسلامى
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
آيه 141 انعام پس از ذكر آفرينش باغهاى معروش و غير معروش براى انسانها به طور خاص از محصولات داراى اهميت اقتصادى و تغذيهاى براى انسان نام برده و تفاوت و تنوع اين نعمات الهى را متذكر مىشود. سپس پروردگار مىگويد” از ميوه آنها هنگامى كه به ثمر نشست بخوريد ولى فراموش نكنيد كه به هنگام چيدن حق آن را بايد ادا كنيد.” و در پايان فرمان مىدهد كه” اسراف نكنيد زيرا خداوند مسرفان را دوست ندارد.” با توجه به اينكه آيات پيش از آن سخن از احكام خرافى بتپرستان به ميان آورده كه از زراعت ها و دامداريشان نصيبى براى بتها قرار داده و عقيده داشتند كه اين سهام بايستى تنها به خادمان بتها رسيده و مردم فقير و عادى از آن بىبهره هستند اين آيه شريفه صريحا با اين احكام خرافى و تبعيضآميز به مقابله پرداخته و مىگويد خالق تمام اين نعمات خداست و هم او دستور داده كه از آنها بهره گيريد و البته اسراف نكنيد بنابراين جز خدا كه خالق آنهاست كسى حق تحريم و تحليل آن نعمات را ندارد. (تفسير نمونه)
سپس در جمله” اذا ثمر” با ذكر كلمه ثمر قبل از آن ميان مفسران گفتگو است ولى ظاهرا هدف از اين جمله اين است كه به مجرد آشكار شدن ميوه بر درختان و خوشه و دانه در زراعتها، بهرهگيرى از آن مباح و جايز است و بايستى حق مستمندان پرداخت شود و اداى اين حق بايستى در موقع چيدن ميوه و درو كردن محصول” يوم الحصاد” صورت گيرد (تفسير نمونه).
اما در مورد اينكه منظور از پرداختن حق به هنگام درو چيست بعضى معتقدند همان زكات واجب يعنى يك دهم و يك بيستم است ولى باوجود اينكه اين سوره مكى مىباشد و حكم زكات در سال دوم هجرت يا بعد از آن صادر شده چنين احتمالى بعيد مىنمايد. در روايات بسيارى از اهل بيت عليهم السّلام اين حق غير از زكات معرفى شده، و منظور از آن چيزى است كه به هنگام حضور مستمند در موقع برداشت محصول به او داده مىشود و حد
معين و ثابتى ندارد. و براساس روايات اهل بيت عليهم السّلام استفاده مىشود كه اين يك حكم استحبابى بوده كه هنوز به قوت خود باقى است (تفسير نمونه).
تعبير به كلمه يوم نيز ممكن است اشارهاى بر عزم و اراده آشكار بر پرداخت نصيبى به مستمندان و نيازمندان باشد و در روايات معصومين نيز بر اين مطلب تاكيد شده است (تفسير نمونه).
از آيه مذكور چنين مىتوان استنباط كرد كه داشتن برنامههاى كلان اجرايى و سازماندهى شده براى توزيع عادلانه تمامى مواهب اقتصادى نظير غذا، بين اقشار مختلف جامعه اسلامى خصوصا اقشار محروم از ضروريات جامعه اسلامى است (نظر نويسنده).
2- 11- مصرف بدون اسراف
در انتهاى اين آيه 141 انعام، خدا مىفرمايد: وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است و اين جمله مىتواند عدم اسراف در خوردن و يا عدم اسراف در بخشش بوده باشد. و نيز در آيه 31 اعراف وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ. كلمه اسراف كلمه بسيار جامعى است كه هرگونه زيادهروى در كميت و كيفيت و بيهودهگويى و اتلاف و مانند آن را شامل مىشود و اين روش قرآن است كه به هنگام تشويق به استفاده كردن از مواهب آفرينش جلوى سوء استفاده از آن را گرفته و به اعتدال توصيه مىكند (تفسير نمونه).
پس چنين نتيجه مىشود كه يك محور از امنيت غذايى در جامعه اسلامى با تأمين شدن غذاى مورد نياز واقعى حاصل شده و تغذيه تجملگرايانه در اسلام جايى ندارد (نظر نويسنده)
نتيجهگيرى
از جمعبندى آيات فوق الذكر چنين نتيجهگيرى مىشود كه امنيت غذايى از نگاه قرآن كريم داراى محورهاى زير مىباشد.
1- با توجه به شباهت برخى نعمات دنيوى و بهشتى براى مومنان شايد بتوان اينگونه نتيجه گرفت كه بين امنيت غذايى در جامعه آرمانى اسلامى و بهشت توصيف شده در قرآن كريم نيز مىتواند شباهتهايى وجود داشته باشد.
2- اگر فرض بر اين باشد كه در مورد امنيت غذايى بين جامعه آرمانى اسلام و بهشت قرآنى شباهتهايى وجود دارد در نتيجه آنگونه كه اهل بهشت به طور دائم به غذاهاى بهشتى دسترسى دارند، دسترسى به غذا در جامعه اسلامى نيز بايد هميشگى باشد (دسترسى دائم به غذا).
3- مسلمانان بايستى در مورد دسترسى به غذا در آينده نيز اطمينان خاطر داشته باشند.
4- جامعه اسلامى مىتواند از انواع غذا و محصولات كشاورزى بهرهمند گردد به شرط آنكه طيب و حلال باشند (تنوع تغذيه).
5- توليد محصولات كشاورزى و مواد غذايى بايستى براساس مديريت كلان، پيشبينى، برنامهريزى و دانش تجربى صورت پذيرد.
6- اين نكته بايد مورد توجه قرار گيرد كه مسلمانان نبايد در تامين مواد غذايى به غير مسلمانان وابسته باشند.
7- ايجاد امنيت غذايى در جامعه اسلامى زمينهساز توسعه فرهنگ دينى خواهد بود به شرط آنكه تمامى افراد جامعه به صورت عادلانه به غذا دسترسى داشته و مصرفى بدون اسراف داشته باشند.
پس مىتوان تعريف قرآنى براى امنيت غذايى را اينگونه آورد:” توليد آگاهانه و مدبرانه انواع غذاهاى طيب و حلال در جامعه اسلامى بدون وابستگى به غير مسلمانان و توزيع عادلانه آن به طورى كه تمام افراد جامعه، دسترسى دائم به غذا داشته و از تأمين آن در آينده نيز مطمئن باشند و از آن بدون اسراف، مصرف كنند”.
شايد بتوان اين تعريف را به نظام اقتصادى نيز تعميم داد با اين بيان كه نظام اقتصاد اسلامى بر مبناى توليد مدبرانه، توزيع عادلانه و مصرف بدون اسراف بنيان نهاده شده است.
[1] ( 1). كارشناسى ارشد مهندسى كشاورزى بيمارىشناسى گياهى. دانشگاه آزاد اسلامى واحد علوم و تحقيقات تهران.
[2] ( 1). بقره( 2)، آيه 172